English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1226 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quamdiu bene se gesserit U تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
infarct U ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
stillborn U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb U میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap U مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool U پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
god defend U خدا نکند
heaven f. U خدا نکند
absit omen U خدا نکند
God (Heaven) forbid! U خدا نکند !
polarity U و قطعه کار نکند
He wouldnt dare refuse. U سگ کیست که قبول نکند
polarities U و قطعه کار نکند
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
malfunctions U آنچه درست کار نکند
malfunction U آنچه درست کار نکند
malfunction U آنچه کامل کار نکند
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
inerrably U چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
permissible velocity U حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
She wI'll be a loser if she refuses. U اگر قبول نکند از کیسه اش رفته
the eye is bigger than the belly <proverb> U نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
proselte of the gate U کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
Until a man has shown humility he cannot attain gr. <proverb> U آدم تا کوچکى نکند به بزرگى نمى رسد .
He has vowed not to gamble again. پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
one level address U تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
back level U نمونه اولیه محصول که ممکن است توابعی را پشتیبانی نکند
trump card <idiom> U استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
for next loop U حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
default U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
raker U تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
defaulting U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
default U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaults U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulted U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
virus U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
viruses U هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
dead U مرده
low spirited U دل مرده
at rest U مرده
vapid U مرده
defunct U مرده
six feet under <idiom> U مرده
lifeless U مرده
low-spirited U دل مرده
one-man U یک مرده
hearses U مرده کش
hearse U مرده کش
deceased U مرده
one man U یک مرده
extinct U مرده
in the dust U مرده
exanimate U مرده
his heart sank U دل مرده شد
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
apprenticeships U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
apprenticeship U دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند
defunct U مرده درگذشته
murrain U گوشت مرده
parted U درگذشته مرده
death feigning U مرده نمایی
stillbirth U مرده زاد
death mask U قیافه مرده
necrolatry U مرده پرستی
death day U سال مرده
deadness U حالت مرده
out of play U توپ مرده
dead space U فضای مرده
lyke wake U پاسبانی مرده در شب
widowers U مرد زن مرده
widower U مرد زن مرده
morgue U مرده خانه
dead storage U گنجایش مرده
death masks U قیافه مرده
dead storage U حجم مرده
dead time U زمان مرده
dead volume U حجم مرده
deadball U توپ مرده
death watch U پاسبان مرده
stillbirths U مرده زاد
autopsy U تشریح مرده
necropsy U مرده نگری
non productive time U زمان مرده
dull finish U رخده مرده
dull finish U کالیبر مرده
pah U مرده شور
swells U موج مرده
swelled U موج مرده
ground swell U موج مرده
necrophobia U مرده هراسی
autopsies U تشریح مرده
cremations U مرده سوزانی
cremation U مرده سوزانی
time lags U زمان مرده
time lag U زمان مرده
necromania U مرده پرستی
death's head U جمجمه مرده
exanimate U دل مرده وبیروح
necrophagous U مرده خور
necrophagous U مرده خوار
necrophilia U مرده گرایی
swell U موج مرده
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
slaked lime U اهک مرده اهک مرده
resurrectionist U مرده دزد
air slaked lime U اهک مرده
dead as a d. U بکلی مرده
still born U مرده بدنیاامده
saprophage U مرده خوار
playing dead U مرده نمایی
dead load U بار مرده
idle turn U کلاف مرده
living corpse U مرده متحرک
down with him U مرده باد
idle wire U سیم مرده
resurrection man U مرده دزد
inhumationist U مرده خاک کن
dead soils U خاکهای مرده
dead rise U فاصله مرده
reliquiae U مرده ریگ
dead band U نوار مرده
dead ball U توپ مرده
morgues U مرده خانه
blate U روح مرده
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
necromimesis U خود مرده انگاری
plague on it U مرده شورش ببرد
still born U مرده زاییده شده
departed U مرده درگذشته مرحوم
sloughy U شبیه پوست مرده
gralloch U احشای گوزن مرده
balefire U اتش مرده سوزانی
back lash eliminator U تعادل در مسیر مرده
Speak well of the dead . <proverb> U پشت سر مرده بد نگو.
cirerar yurn U فرف خاکستر مرده
mortuary U مرده شوی خانه
blast it U مرده شورش را ببرد
inheritance U مرده ریگ وراثت
protoxlead U سنگ مرده مرتک
inheritances U مرده ریگ وراثت
he seems to have died U ازقرارمعلوم مرده است
eloge U ستایش شخص مرده
cadaveric U دارای رنگ مرده
mortuaries U مرده شوی خانه
time lag U فاصله زمانی مرده
d. paleness U رنگ ارام مرده
death masks U ماسک صورت مرده
funeral home U مرده شوی خانه
autopsy U تشریح نسج مرده
aeropause U منطقه جوی مرده
autopsies U تشریح نسج مرده
dead-house U مرده شوی خانه
sequestrum U قسمت بافت مرده
time lags U فاصله زمانی مرده
death mask U ماسک صورت مرده
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
deathy U مرگ نما مرده وار
cadaverous U دارای رنگ پریده و مرده
palls U تابوت محتوی مرده حائل
To be crazy about agirl . U کشته مرده دختری بودن
palling U تابوت محتوی مرده حائل
heritage U مرده ریگ سهم موروثی
sciomantic U غیبگو از روی سایه مرده
prosector U تشریح کننده بدن مرده
palled U تابوت محتوی مرده حائل
pall U تابوت محتوی مرده حائل
natimortality U امار مرده زاییده شدگان
postmortem U مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
it is not true that he is dead U اینکه میگویند مرده است حق ندارد
urns U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urn U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
crematory U کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
sciomacy U غیب گویی از روی سایه مرده
funeral pyre U توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
wraith U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com